جف بزوس: استفاده از پاورپوینت در جلسات ممنوع!

جف بزوس: استفاده از پاورپوینت در جلسات ممنوع!

آمازونی‌ها در جلسات خود بجای پاورپوینت از ابزار روایت و داستان‌گویی استفاده می‌کنند و برای این راهکار خود 3 دلیل دارند که در ادامه می‌خوانیم.

جف بزوس، موسس و مدیرعامل آمازون طی نامه سالانه‌اش در سال جاری،‌ قانون خود مبنی بر ممنوعیت استفاده از پاورپوینت در جلسات اجرایی را مورد تاکید دوباره قرار دارد. راهکار جایگزین بزوس،  بینش ارزشمندی را پیش‌روی کارآفرینان و رهبران سازمانی قرار می‌دهد.

مدیرعامل آمازون در نامه خود و همینطور در سخنرانی اخیرش در انجمن رهبری بیان داشت که "ساختار روایی" از قدرت اثربخشی به مراتب بیشتری به نسبت پاورپوینت برخوردار است. به گفته او، مدیران جدید آمازون  در جلسات اولیه خود بهت‌زده خواهند شد،  چرا که برخلاف معمول به جای خواندن فهرست‌وار نکات و مشاهده نقاط تاکیدی (بولت‌پوینتها) در اسلایدهای پاورپوینت، ۳۰ دقیقه‌ای را بی سر و صدا و در سکوت به مطالعه یک یادداشت داستان‌وار شش صفحه‌ای خواهند پرداخت؛ یادداشتی با جملات،‌ عناوین، افعال و اسامی واقعی.

 پس ازآنکه همه افراد حاضر مطالعه را به پایان برسانند، در مورد آن به بحث خواهند نشست. به عقیده بزوس، این روش به دلایل بسیاری بر ارائه‌های معمول پاورپوینتی، برتری دارد.

اما چرا این روش آمازون به نسبت شیوه‌ای که ما همیشه از آن استفاده کرده‌ایم، بهتر است؟ در ادامه می‌خوانیم.

1. مغز ما ساخته شده تا قصه بشنود

شاید قصه‌ها هیچ‌گاه به اندازه غذا برای حفظ بقای نوع بشر حیاتی نبوده‌اند، اما حالا ثابت شده که دست‌کمی هم از آن ندارند. شاید بتوان گفت که انسان بگویی‌نگویی زنده به شنیدن قصه است. 

انسان‌شناسان می‌گویند که وقتی انسان توانست کنترل آتش را بدست بگیرد، نقطه عطفی در بالندگی و رشد بشریت حاصل شد. نیاکان ما حالا می‌توانستند غذایشان را روی آتش بپزند، که خود دستاورد چشمگیری به شمار می‌آمد. اما دستیابی بشر به آتش، مزیت دیگری نیز در پی داشت و آن گردآمدن انسان‌ها دور آتش و شنیدن قصه بود. قصه‌ها در حکم دستورالعمل‌، و یا ماجرایی هشدارآمیز  و نیز الهام‌بخش اجداد ما بودند.  

آزمایش‌های عصب‌شناسان پرآوازه نیز موید باوری است که برای قرون متمادی به آن آگاهیم: مغز انسان جان می‌دهد برای قصه شنیدن و قصه‌گقتن. ما دنیای اطراف‌مان را با عینک قصه می‌بینیم  و با زبان داستان حرف می‌زنیم. اما نکته ای که می‌تواند برای رهبران سازمانی مهم باشد این است که اگر اطلاعات در قالب داستان منتقل شود، بهتر به خاطر سپرده شده و یادآوری آن نیز آسان‌تر می‌شود.

2. داستان‌ها قاپ مخاطب را می‌دزدند

ارسطو را بعنوان پدر متقاعدسازی میشناسیم. بیش از ۲۰۰۰ سال پیش، او گفت که هر مباحثه‌ای برای انکه از قدرت اقناع برخوردار باشد، باید سه مولفه داشته باشد که عبارتند از عرف(Ethos)، منطق (Logos) و احساس (Pathos). مقصود از عرف همان شخصیت و اعتبار گوینده و مراد از منطق همان منطق و دلیل بحث است. با این همه، این دو عامل در غیاب احساس، نامربوط خواهند بود.

احساسات به هیچ روی عامل بدی نیست. زیرا که بزرگترین جنبش‌ها در طول تاریخ توسط سخنورانی جرقه خورده است که از موهبت منطق و احساس به‌شکل توامان برخودار بوده‌اند: کسانی امثال آبراهام لینکلن،‌ مارتین لوترکینگ و جان‌ اف. کندی؛ که علم و احساس را در هم آمیختند و پیشگام و الهام‌بخش برنامه‌های بلندپروازانه و فضایی آمریکا مثل پا گذاشتن روی ماه  بودند.

عصب‌شناسان دریافته‌اند که احساس سریع‌ترین میانبر به مغز انسان است. به بیان دیگر اگر می‌خواهید دیدگاه شما میان افراد بچرخد،‌ وسیله‌ای بهتر از قصه برای آن نخواهید یافت. 

بزوس در سخنرانی‌اش در انجمن رهبری در توضیح آنکه چرا ایمیل‌های مشتریان را شخصاً مطالعه کرده و آن را برای مدیران مربوطه ارسال می‌کند می‌گوید: "در واقع خود من از طرفداران پر و پا قرص قصه‌گویی در عالم تجارت هستم. داستان مشتریان، الهام‌بخش‌تر از داشتن یک سری اطلاعات شخصی از آنها است."

بزوس اینطور ادامه می‌دهد که آمازون شاخص‌های فراوانی را برای ارزیابی میزان موفقیت بکار می‌بندد. به اعتقاد او، "من دریافته‌ام زمانی که بین شاخصها و روایتها اختلافی وجود داشته باشد، حق با روایت است. به همین دلیل است که باید اطلاعات خود را با قدرت شهود و احساسمان محک بزنیم، و این درسی است که باید  به مدیران اجرایی و نیز سرپرستان جوان آموخته شود. 

بزوس به وضوح دریافته که اگر بنا است موفقیتی حاصل شود، نیازمند پیوند میان منطق (داده و اطلاعات) با احساس (داستان و روایت) خواهیم بود.

3. بولت‌پوینتهای بی‌خاصیت

بیشتر سخنرانان و افراد تاثیرگذار دنیا از جف بزوس گرفته، تا مدیرعامل گوگل و نیز ایلون ماسک،‌ و ریچارد برنسون در سخنرانی‌های خود از Bullet  و علایم نگارش تاکیدی استفاده نمی‌کنند. 

هرچه بولت‌ها بی‌خاصیت اند، قصه‌ها اما قدرت الهام‌بخشی دارند.

به بیان ساده، مغز ما برای به خاطر سپردن نکات نگارشی ا و نشان‌دار شده بر روی اسلاید‌های پاورپوینت ساخته نشده است. این موضوع در بین متخصصان عصب شناسی مشهور است که یک تصویر کار هزار واژه را می‌کند و مغز ما در یاداوری تصویر عملکرد به مراتب بهتری دارد.

ابزار های بصری، قدرتمندتر از متن هستند. به همین خاطر، اگر می‌خواهید از اسلاید استفاده کنید، از تصاویر بیشتری نسبت به کلمات استفاده کنید و هرگز از علایم نگارشی مثل بولت‌ها به تنهایی استفاده نکنید. 

داستان‌ها علاوه بر انتقال مطلب؛ زوایای مختلف موضوع را روشن و تفهیم می‌کنند. درست همان‌چیزی که ما برای انتقال درست و جذاب پیام خود به آن نیاز داریم.

(تهیه شده در تحریریه بازارشناسان مگ (مرتضی امیرعباسی- سارا تاج الدین

 

  • اشتراک گذاری :

نظر خود را بنویسید

نظرات (0)

هیچ نظری ارسال نشده است